کافه چپ دست
لبخند بزن......این بار به خاطر من...باشه..
اصفهانیه تصادف کرده بود وسط خیابون نشسته بود میزد تو سرش می گفت ماشینم داغون شد! بدبخت شدم خاک تو سر شدم...افسر رفت بهش گفت بدبخت اینقد حرص ماشینتو میزنی نفهمدی دست چپت از مچ قطع شده...اصفهانیه یه نگاه به دستش کرد گف:یاحضرت عباس ساعتم......!
نظرات شما عزیزان: